از نوشته های من در uxbook.org
ماموریت من در ارائه این ۳۱ درس این است که ، طراحان (یا طراحان مشتاق) بیشتری در طراحی تجربه کاربری شروع به کار کنند. بهترین مکان برای شروع یادگیری هر چیز از ابتدای آن است.
۵ عنصر اصلی UX
روانشناسی ، کاربردپذیری ، طراحی ، کپی رایتینگ ، تحلیل
اگرچه تجربه کاربری فرآیندی است که خود شامل تعداد زیادی از موارد مستقل و وابسته به یکدیگر میشود، اما میتوان از بین آنها پنج مورد را به عنوان اصلی ترین ارکان پایههای تجربهکاربری در نظر گرفت:
-
روانشناسی (Psychology)
-
کاربردپذیری (Usability)
-
طراحی (Design)
-
کپی رایتینگ (Copywriting)
-
تحلیل (Analysis)
بدیهی است که معرفی کامل هر یک از عناوین مطرح شده، نیازمند محتوایی مجزا و دقیق است که در آن تمامی جزییات مربوطه نیز مدنظر قرار بگیرند، اما با این وجود در این مطلب سعی میشود تا با ارایه توضیحاتی کاربردی و سودمند درباره پنج عنصر اصلی تجربهکاربری با آنها بیشتر آشنا شویم:
-
روانشاسی
کاربران دارای سلایق و دیدگاههای متفاوتی هستند و هیچ الزامی وجود ندارد که طراحی مورد تایید شما از نظر مخاطب نیز قابل قبول باشد، بدین ترتیب ارزیابی دقیق مخاطب نهایی و درک نیازمندیهای وی پیش از شروع پروژه، میتواند مطمئنترین راهکار برای کاهش ریسکهای مربوط به طراحی و استفاده بهینه از منابع مالی و زمان باشد.
پیشنهاد میشود در راستای موارد مطرح شده، عملکرد کاربر در صفحات مورد نظر در قالب پرسشهای زیر و پاسخهای آنها به دقت مدنظر قرار بگیرند:
- انگیزه کاربر از حضور در این صفحه چیست؟
- کاربر تحت تاثیر چه مواردی قرار خواهد گرفت و کدام بخش از احساسات وی بیشتر تحریک میشوند ؟
- کاربر برای دستیابی به هدف مورد نظر خود چه کارهایی باید انجام دهد؟
- در صورت تکرار فرآیندهای ارایه شده، چه عادتی به وجود خواهد آمد؟
- پس از کلیک کردن چه انتظاراتی باید برآورده شود؟
- آیا به کاربران اطلاعاتی ارایه میشود که تا کنون از آن آگاهی نداشتهاند؟
- آیا این مسیری است که آنها مجدد طی خواهند کرد؟ به چه دلیل؟ چندبار؟
- شما نیازهای کاربر را مدنظر قرار دادهاید یا دیدگاه خودتان را؟
- چه پاداشی برای رفتار مناسب ارایه میشود؟
-
کاربردپذیری
اگر موارد مربوط به روانشناسی را به ذهن ناخودآگاه کاربر مربوط بدانیم، در مقابل مفهایم کاربردپذیری بسیار به فعالیت های آگاهانه وابسته است، به عنوان مثال پیچیدگی بیش از حد یک فرآیند، موردی است که به آسانی توسط کاربر درک می شود. (البته این ویژگی در برخی موارد نظیر سناریوهای طراحی شده در مراحل یک بازی متفاوت است، چرا که در این شرایط، پیچیدگی بیشتر لذت بیشتری را برای مخاطبِ بازی به همراه میآورد.) به طور کلی باید مسیر پیش روی کاربر تا حد امکان ساده و صریح طراحی شود و کمترین وابستگی به سایر بخشها در آن وجود داشته باشد.
پیشنهاد میشود درباره اصول کاربردپذیری پرسشهای زیر و پاسخهای آنها به دقت مدنظر قرار بگیرند:
- آیا میتوان فرآیند را به گونهای طراحی کرد که نیاز کمتری به ثبت دادهها توسط کاربر در آن باشد؟
- آیا میتوان تا حد امکان از ایجاد خطا توسط کاربر جلوگیری نمود؟
- آیا مسیر در سادهترین حالت ممکن طراحی شده است یا برای طی کردن آن نیازمند اندکی ذکاوت هستیم؟
- آیا طراحی به گونه ای است که یافتن هدف موردنظر آسان می باشد، و نادیده گرفتن آن سخت به نظرمی رسد و یا به صورتی است که به صورت ناخود آگاه به دنبال آن باشیم؟
- آیا طراحی همراه با دیدگاه کاربر است یا در تقابل با آن؟
- آیا تمامی مواردی که کاربر باید بداند به او ارایه شده است؟
- آیا انجام فرآیند به سادگی سایر فعالیتهای روزانه است؟
- آیا در طراحی نیازمندیها و منطق کاربران مورد توجه بوده است یا سلیقه طراح؟
- آیا بدون خواندن راهنما هم میتوان از موارد ارایه شده استفاده نمود؟
-
طراحی
در طراحی تجربه کابری، مفهوم کلمه «طراحی» با آنچه سایر طراحان انجام میدهند متفاوت است، در تجربه کاربری، مقصود از طراحی، چگونگی کارکرد یک فرآیند و طی کردن مسیر مورد نظر توسط کاربر است که میتوان به دقت آن را مورد ارزیابی قرار داد، از این رو طراحی تجربهکاربری با مفهوم طراحی در گرافیک بسیار متفاوت است.
برای ارزیابی مفهوم طراحی در تجربهکاربری، پیشنهاد میشود پرسشهای زیر و پاسخهای آنها به دقت مدنظر قرار بگیرند:
- آیا طرح ارایه شده مورد پسند کاربران است و به سرعت به آن اعتماد میکنند؟
- آیا کاربر بدون نیاز به ارایه توضیحات تکمیلی متوجه هدف اصلی میشود؟
- آیا کاربر متوجه تمایز خدمات ارایه شده با سایر برندهای مشابه میشود؟
- آیا طراحی به گونهای است که نگاه و توجه کاربر به قسمت موردنظر طراح جلب شود؟
- آیا رنگها، اشکال هندسی، تصاویر و سایر موارد مورد استفاده به گونهای هستند که کاربر را برای دسترسی به موضوع مورد نظر همراهی کنند و جزییات بیشتری را به وی ارایه نمایند؟
- آیا مواردی که قابلیت کلیک بر روی آنها وجود دارد از نظر ظاهری با سایر اجزای خنثی صفحه متفاوت هستند؟
-
کپی رایتینگ
تفاوت بسیاری در نحوه نگارش متن برای معرفی یک برند (کپی رایتینگ تجاری) و ارایه متنی متناسب با اصول تجربه کاربری وجود دارد، در مورد اول ساختار متن به گونهای است که در آن تصویری مطلوب از سازمان برای مخاطب ترسیم میشود اما در تجربهکاربری باید موارد ارایه شده تا حد امکان ساده و صریح بیان شوند، برای آشنایی بیشتر با این موضوع پیشنهاد میشود پرسشهای زیر و پاسخهای آنها به دقت مدنظر قرار بگیرند:
- آیا تمامی موارد ارایه شده مربوط به نیازمندیهای کاربر است؟
- آیا مسیر به گونهای طراحی شده است که کاربر پروسه مد نظر را تا پایان تکمیل نماید؟ آیا اهداف کارفرما هم برآورده میشود؟
- آیا قسمتی از متن که بیشتر مورد تاکید است از نظر رنگ و اندازه با سایر قسمتها متفاوت است؟
- آیا متن ارایه شده اطلاعات جدیدی به کاربر میدهد یا تنها تکرار مفاهیم گذشته برای وی است؟
- آیا متن نوشته شده صریح، ساده و کاربردی است؟
-
تحلیل
آنالیز و تحلیل دادهها یکی از مواردی است که متاسفانه اکثر افراد فعال در زمینه تجربهکاربری تسلط کافی بر آن ندارند؛ این بخش یکی از مهمترین ارکان تجربهکاربری بوده که نه تنها موجب افزایش ارزشمندی مباحث UX می شود، بلکه از وجوه تمایز آن با سایر رویکردهای طراحی نیز به حساب میآید، از این رو توجه هرچه بیشتر به مباحث مطرح شده در این مرحله میتواند تضمین کننده میزان موفقیت نهایی پروژه نیز باشد.
در ادامه پیشنهاد میشود پرسشهای زیر و پاسخهای آنها به دقت مدنظر قرار بگیرند:
- شما از دادههای موجود برای کشف حقایق جدید استفاده میکنید یا برای اثبات دیدگاه خود؟
- شما به دنبال حقایق تاثیرگذار هستید یا دیدگاههای منفعل؟
- آیا پیش از تصمیمگیری نهایی به جمع آوری نظرات مخاطبین پرداختهاید؟
- آیا میدانید کاربران با توجه به چه مواردی تصمیمگیری میکنند؟
- آیا تنها به دنبال دادههای کمی هستید یا کیفیت دادهها نیز مورد توجه است؟
- آیا ملاکهای ارزیابی مورد استفاده شده به طور صحیح انتخاب شدهاند؟
- آیا به دنبال نظرات مخالف و نتایج نامناسب نیز هستید؟
- چگونه نتایج حاصل از آنالیز دادهها به شما کمک میکند؟
منبع : http://thehipperelement.com